-
رامسر نمدار...
چهارشنبه 15 فروردینماه سال 1403 13:42
من برای آخرین بار دلم میخواهد عاشقت باشم و دیدار دلم میخواهد دلم میخواهد در تو زندانم و حبس تو کشیدن دارد با من حرف آزادی نزن دار دلم میخواهد سفری بی چمدان منتظر ماست چقدر با تو یک رامسر نمدار دلم میخواهد میل هم صحبتی با هیچکسم نیست امشب ایهاالناس فقط یار دلم میخواهد سفری بی چمدان منتظر ماست چقدر با تو یک رامسر نمدار...
-
دخترک گل فروش...
شنبه 11 فروردینماه سال 1403 16:55
در جهان موازی این روزهایم شاید دخترکی گل فروش باشم که هر روز با عشق و علاقه دسته گلهای زیبایی تقدیم کسانی میکنم که روی آن بنویسند «تقدیم با عشق ....» شاید جهان زمانی برای تحقق یک رویا به ما ندهد!
-
خدای من ....نشانه....
پنجشنبه 9 فروردینماه سال 1403 23:22
صبح تا چشمم رو باز کردم گفتم امروز تا قبل از خواب یه نشانه میخوام .... و بالاخره نشانه رو فرستاد..... خدایا تو خوبی.
-
،چهار صبح!
چهارشنبه 8 فروردینماه سال 1403 05:20
تهران واقعا بی ترافیک . جز من و تو و خدا هیییچ کس نیست ...باور کن!
-
این داستان : پاداش
یکشنبه 5 فروردینماه سال 1403 21:41
آشنایی با بعضی آدمها در زندگی ،حتما پاداش کار خوبی در زندگی تو بوده....... . خدایا عمیقا سپاسگزارم......
-
فرامرز اصلانی...خدایش بیامرزد ...به پاس یک دنیا خاطره.
جمعه 3 فروردینماه سال 1403 01:51
میدونی دل اسیره اسیره تا بمیره میدونی بدون تو دلم آروم نگیره میدونی دل تنگ تو نموده آهنگ تو ولی بیهوده جوید بسی بیهوده پوید به من بگو بی وفا حالا یار که هستی خزان عمرم رسید نو بهار که هستی میخوام برم دور دورا دلم طاقت نداره دست غم تو داره روزامو می شماره میدونی دل اسیره اسیره تا بمیره میدونی بدون تو دلم آروم نگیره...
-
هوای دل ...
پنجشنبه 2 فروردینماه سال 1403 02:07
وقتی قراره جایی بریم چندین بار وضعیت هوا رو چک میکنیم که مناسب اونجا باشیم پس چرا وقتی با آدمهای زندگیمون صحبت می کنیم هوای دلشون رو نداریم ؟ حداقل یه جوری حرف بزنیم که طرف بدونه حال و هوای دلش برامون مهمه..... پ.ن : احساسات مهمه .
-
شعار!
چهارشنبه 1 فروردینماه سال 1403 07:10
سال ۱۴۰۳ «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری شد.
-
این داستان :لمس احساس
چهارشنبه 1 فروردینماه سال 1403 01:48
گفت :من گل میخوام چکار؟خودت بیا اونروز به بچه ها گفتم کاش مریم اینجا بود و اونقدر گرم صحبت باهاش می شدم که سه بار چاییم یخ می کرد .... الهی به زودی اینجا ،کنارم نشسته باشی و گرم صحبت بشیم ..... و این لمس احساس واقعیه .....
-
سال نو بارونی....
چهارشنبه 1 فروردینماه سال 1403 01:46
خیلی خوب است و خیر انشالله ....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 فروردینماه سال 1403 00:35
کهنه رفیق خوبم امسال اولین سالی هست که بدون تو شروع میشه....... تا همیشه خاطرات تو در یاد و روح من حک شده.... دوستت دارم .
-
گذشت....
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1402 22:25
سال 1402 داره تمام میشه.... زندگی من و زندگی ما به برهه ی قبل از 1402 و بعد از 1402 تقسیم میشه. نمی تونم بگم سال خوبی نبود چون همه مون زنده ایم و کنار همیم البته این اولین تحویل سالیه که ما شیراز نیستیم.... کلی هم انتخاب غلط در حوزه ی سرمایه گزاری داشتم و رسما یه ملکو باختم( تهران پارس) امیدوارم سال اینده سال اتفاقات...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1402 15:34
و سالی که در به صورتی بی سابقه در بی بدو بدو ترین حالت ممکن رو به پایان می رود.... خوب است و خیر انشالله....
-
1402 عزیز؟
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1402 00:05
-
ps5
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1402 20:48
-
حرم حضرت معصومه
شنبه 26 اسفندماه سال 1402 23:21
بعد از بیست و اندی سال قسمت شدحرم حضرت معصومه قم باشیم. من که به فال نیک می گیرم. خدایا عاقبت همه ی ما را به خیر کن.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1402 21:21
گاهی اوقات کاری رو انجام میدیم که حس و حال قلبیمون بهتر بشه اما......
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1402 20:30
دوست دارم در دنیایی از کتاب قهوه و روزهای بارانی مدتی گم شوم ..... «یوناس یوناسون »
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1402 20:08
خسته ام نه از روزهای پایانی سال از کم توانی خودم ....
-
چهار شنبه سوری غریب
سهشنبه 22 اسفندماه سال 1402 16:22
امسال متفاوت ترین چهارشنبه سوری زندگیمان را می گذرانیم. در نوزده سال اخیر همیشه این بخت و فرصت را داشتیم که شب چهارشنبه سوری مونو کنار بابا و مامانم بگذرونیم.... و امسال محروم شدیم.... .....
-
خدایا شکرت
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1402 01:12
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
-
خونه....
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1402 00:03
خونه پر از رنج سکوت وای دلم تنگه گل های باغچه پیش چشمم وای چه بی رنگه گل توی گلدون باز دوباره داره میمیره راه نفس رو بغض دیدار به تو میگیره روزی به چشم تو من بهترین بودم عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست در سینه عشق تازه پروردن که آسون نیست روزی به چشم تو من بهترین بودم عاشق ترین بودی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 اسفندماه سال 1402 15:43
از تو سپاسگزارم.....تا آخر دنیا
-
بهتان چای؟
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1402 21:25
ظاهرا خیابانی مغز مریم خانم اتصالی کرده!! بی بهتانی چای؟؟ چای دبش فساد داشت امابهتانش کجاشه دقیقا؟ خداوکیلی مغزم در شرف سوختنه,، یکی بیاد مغز منو آروم کنه
-
بابا...
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1402 15:54
کاش بودی می دونم همه رو می دونی امااا کاش بودی و می شنیدی که چقدر حرف واسه گفتن برات دارم که چقدر به وجودت نیازمندم دلتنگم حلقه های گمشده ام زیاده اینروزا و چقدر.......... باقی رو میدونی. دوستت دارم .
-
آرامش
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1402 01:35
حلقه گمشده ی این روزهای کل بشریت ....
-
بهتان ....
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1402 08:48
دیر هنگامیست که پشت میز دوتایی آنقدر محو تماشا و سخن کسی نشده ام که فنجان چای یا قهوه ام سرد شود و بعد بهتان دبشی چای یا گسی قهوه به فنجان بزنم ...... چه بی بهتانی زشتی!
-
۱۴۰۲
جمعه 4 اسفندماه سال 1402 17:47
فکر کنم یواش یواش زمان بیلان سالی رسیده.... خوب است و خیر انشالله...
-
خدای را شکر
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1402 00:16
من این روزها خسته ترین سعید تاریخم کم طاقت پراسترس و البته ساکت... گردن درد امانمرا بریده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1402 19:39
تا اینجای بازی ازت راضیم دختر خوب ......