سلام ! این روزها من وسعید بد جوری به هم ریختیم آخه میدونید هرچی میخوایم که پیش دوستانمون (به خصوص دوستان مشترک) یه جوری رفتار کنیم که عادی باشه بدتر میشه به خدا !!!
و حتی پیش خانواده سعید !! قرار بود مامان جون(مامان سعیدو میگم ) حداقل الان از این موضوع بویی نبرن اما خب بازم طبق معمول صداقت سعید کار دستمون داد!!!
نمیدونم آخرش چی میشه ! علی رغم مخالفتهای همه (که البته هرکدوم با منطق خودشون درسته ) اما من ! یعنی ما! بازم داریم پیش میریم....
میدونید اگر بخوام درد دل کرده باشم ..... (شما دوستان که دیگه غریبه نیستید نه؟؟؟؟) چند مدت پیش به سعید گفتم ادما تو زندگی همیشه نبایدکه درست تصمیم بگیرند ...که اگر این چنین می بود انسان رو جایز الخطا لقب نمیدادند....منظورم از خطا شاید بیشتر طریقه رفتارهای ما بین دوستان و خانواده باشه تا هدف اصلی با هم بودنمون!!که اون رو هم اگر ادعا کنیم که هرگز اشتباه نکردیم شاید غرور باشه !!!!!!!
نمیدونم داریم یه راهی میریم و به حتم به این نیت که درسته!!! حالا باقی مسائل رو باید از خدا کمک گرفت!!
به قول سعید«« یا خدا!!!!»»
خلاصه از همتون التماس دعا و درخواست کمک داریم لطفا راهنماییمون کنید که چه کار کنیم یعنی چطور رفتار کنیم که انهایی که قرار نیست!! بویی از این ماجرا نبرند.....
گرچه میدونم که خیلی مشکله به خصوص برای آدمهایی مثل منو سعید که یه کم پنهون کردن مسائل برا هردومون سخته!!(اما یه جای خوشبختی داره که فردای زندگی (ان شا الله...) از هم چیزی مخفی نخواهیم داشت!)........
قبلا از همتون ممنونیم!!!یا حق!!!!
جمعه 16 آبانماه سال 1382 ساعت 19:40