مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

و اما عشق ...(۱)

طفیل هستی عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری... آنگاه گفت با ما از عشق سخن بگوی....آنگاه پیامبر گفت :«هر زمان که عشق اشارتی کرد در پی او بشتابید.. هر چند راه او سخت و ناهموار باشد ...و هر زمان بالهای عشق شما را در بر گرفت خود را به او سپارید....هر چند که تیغهای پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند...هر زمان که عشق با شما سخن بگوید او را باور کنید..(اما چگونه؟؟؟؟)...هر چند دعوت او رویاهای شما را چون باد مغرب در هم کوبد و باغ شما را خزان کند....زیرا عشق چنانکه شما را تاج بر سر می نهد و به صلیب نیز میکشد...و چنانکه شما را میرویاند شاخ و برگ شما را هرس میکند...و چنانکه تا بلندای درخت وجودتان بالا میرود و ظریف ترین شاخه ها ی شما را که در آفتاب میرقصند نوازش میکند....همچنین تا عمیق ترین ریشه های شما پایین میرود و آنها را که به زمین چسبیده اندتکان میدهد....عشق شما را چون خوشه های گندم دسته میکند ...آنگاه شما را به خرمن کوب از پرده خوشه بیرون می آورد...و سپس به غربال باد دانه را از کاه می رهاند...و به گردش آسیاب می سپارد تا آرد سپید از آن بیرون آید....و سپس شما را خمیر می کند تا نرم و انعطاف پذیر شوید...و بعد از آن شما را بر آتش مقدس می نهد تا برای ضیافت مقدس خداوند نان مقدس شوید.....عشق با شما چنین رفتارها میکند تا به اسرار قلب خود معرفت یا بید....و بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزئی از آن شوید....******* اینارو از یه کتاب که سعید بهم کادو داده نوشتم با ذکر اینکه اینجا منظور از پیامبر حضرت محمد(ص) نیست بلکه منطور جبران مردی از سلاله ابراهیم خلیل است ...یا حق!!******** ادامه دارد............

nemidoonam???

nemidounam chi shode ke saeed dige be eenja sar nemizane hamechi khababe hame chi morde.....ya hagh...

همین ...

یار من رفت از بر من ، مقصـد او جـای دیگر رفتـه او شـاید بیــابد عاشق و شیـدای دیگر باز مـن دلتنـگ اویم گر چه دیدم بی وفایی گرچه می دانم که دارد ،در سرش سودای دیگر رفتـه آن آرام جانم ، کـاش می آمد دوباره تا سکوت دشت دل را بشکـند غوغای دیگر زندگـی شد در نگـاهم تیره و تار از غم او کـاش او آید که یـابد ، زندگی معنای دیگر باز چشمـانم به راه و باز هم غـرق نیــازم باز هم شاید که بی او سررسد فردای دیگر گفته او می آید اما در هراسم چـون بیاید رفتـه باشد از تنم جان،یا نباشد نای دیگر جمعه 3/11/82 - 12:33 شب من در دلم در این شب سرد، یک عالمه خورشید دارم یک عالمــه امیـد در دل ، بی اندکــی تــردید دارم روییده در دل مریم عشق ، من یک گلستان شوق هستم می دانــم او مــی آید آری ، چـون بر خدا امید دارم جمعه 3/11/82 - 1:43 شب من که میدونم سعید دیگه شایداینجا هم نیاد ولی خب باشه برا دل من و شما!!!یا حق

آیا؟؟؟؟؟

..اینجا آخر خطه؟؟؟؟؟

یه مشکل شاید خیلی خیییییییییییییییییییییییییلی بزرگ!

سلام ! من در مورد سعید با یه مشکل خیلی بزرگ مواجهم که نمیتونم فعلا بگم چیه ..فقط از تمام دوستان خوب تقاضای معرفی یه مشاور خوب دارم تورو خدا کمکم کنید........یا حق ..

فقط.......

سعید دوست دارم اما ای کاش........

شعرای سعید گلم !!!

یار من رفت از بر من ،مقصد او جای دیگر ** رفته او شاید بیابد عاشق و شیدای دیگر** باز من دلتنگ اویم گرچه دیدم بی وفایی** گرچه می دانم که دارد ،در سرش سودای دیگر ** رفته آن آرام جانم ،کاش می آمد دوباره ** تا سکوت دشت دل را بشکند غوغای دیگر ** زندگی شد در نگاهم تیره و تار از غم او ** کاش او آید که یابد ،زندگی معنای دیگر ** باز چشمانم به راه و باز هم غرق نیازم ** بازهم شاید که بی او سررسد فردای دیگر ** گفته او می آید اما در هراسم چون بیاید ** رفته باشد از تنم جان ،یا نباشد نای دیگر ** ************************************************************************************* من در دلم در این شب سرد ،یک عالمه خورشید دارم ** یک عالمه امید در دل ،بی اندکی تردید دارم ** روییده در دل مریم عشق ،من یک گلستان شوق هستم ** می دانم او می آید آری ،چون بر خدا امید دارم ** **************************************************************************************شعر زیبایی که میبینید سعید گلم وقتی ما ۲ هفته از هم دور بودیٍم برام نوشته البته این یکی از شیرین کاریاشه !!!!!!!!من و سعید یه مشکل بزرگ داریم و اونم اینه که هر دومون خیلی‌ زود رنج و عصبی هستیم با وجود اینکه خیلی همدیگرو دوست داریم اما خوب برامون مشکل شده از تمامی دوستان تقاضای کمک و راهنمایی داریم .... یا حق !

مرسی سعیدم !

چقدر کار سعید گلم در روشن کردن شمع قشنگ بود نه؟؟حالا اگر سعید اینو بخونه میگه ..چه لوس !!!!هاهاها.....راستی ما رو فراموش نکنید هنوز هم محتاجیم به دعای خیر دوستان ...یا حق!!!

بیایید برای از دست رفتگان فاجعه بم شمع روشن کنیم ...

     شمع                                                                                         شمع
اگر دوست دارید برای هموطنانمان که در فاجعه بم از دست رفتند شمع روشن کنید لطفا روی این متن  کلیک کنید.

دل ما غرق غم از فاجعه بم


سلام . من و مریم هم سخت از حادثه زلزله بم متاثریم . خیلی دوست دارم یه جوری به این عزیزان کمک کنم .  اگه ممکنه شما هم لطفا یه سری به اینجا بزنید. انشالله خدا صبرشان بده . راستی دیشب من بعد از کلی وقت تونستم گل مریم رو از نزدیک ببینم . کلی خدا رو شکر کردم که اون رو دوباره رو پاهای خودش می دیدم . دکتر  به مریمم مجوز نداده که ظرف یکماه آینده پشت کامپیوتر بشینه . اما به هر حال همین که سالمه روو باید صد هزار بار شکر کرد.